« صفحهِ اصلى 


اول ماه مه، نه « روز کارگر» است و نه « جشن کارگر»!
شهاب برهان

« اول ماه مه» همچون یک روز ویژهء مربوط به کارگران، در همه جای جهان با مخالفت و مقاومت بورژوازی رو به رو بوده و هرجا که به رسمیت شناخته شده، تنها با مبارزات خود کارگران به طبقات حاکم و دولت هایشان تحمیل شده است. علت این مخالفت و مقاومت در معنا و مضمون این روز بوده و هرجا که مجبور شده اند تن به آن بدهند، کوشیده اند معنای این روز را عوض کرده و مضمون اش را مسخ کنند.
پاسداری از سنّت تاریخی و جهانی اول ماه مه و تلاش برای جا انداختن و تثبیت آن در کشورهائی مثل ایران که دولت از برگزاری مستقل این روز توسط کارگران جلوگیری و معنا و جوهر آن را مسخ می کند، باید با تبلیغ و تفهیم روح و مضمون این روز در بین کارگران همراه شود و هشیارانه از بکار بردن معانی و مضامینی برای این روز که بورژوازی جعل کرده و در دهان ها انداخته است پرهیز گردد.
« روز کارگر »؛ « روز جهانی کارگر » و از همه بی ربط تر: « جشن کارگر » نام هائی هستند که این روز را از معنای حقیقی تهی کرده مضمون اش را مسخ می کنند. متاسفانه این اسامی نادرست در زبان و فرهنگ عمومی چپ ها و حتا کمونیست هائی هم که همیشه از مضمون حقیقی اول ماه مه دفاع می کنند رایج و جا افتاده است. بکار بردن این صفات برای اول ماه مه از سوی کمونیست ها و پیشروان کارگری – هر چند که هیچ قصد بدی از آن ندارند – عملا ممکن است به جا افتادن ذهنیت و درکی از اول ماه مه در نزد کارگران کمک کند که بورژوازی خواستار آن است، بخصوص در نزد کارگران کم سابقه و جوانی که از سنت های مبارزاتی کارگری گسسته شده و با تاریخچه و سنت اول ماه مه آشنائی ندارند.
اول ماه مه، نه « روز کارگر »، نه « جشن کارگر » و نه « روز جهانی کارگر » بلکه روز همبستگی بین المللی کارگران است.
تحت عنوان « روز کارگر »، اول ماه مه را به چیزی شبیه روز مادر یا روز معلم یا روز شهدا تبدیل می کنند که مضمون آن همچون تجلیل از منزلت مادر ومقام معلم و یاد شهدا، در بهترین حالت قدردانی ریاکارانه و عوامریبانه سرمایه داران از زحمات و تلاش های بقول خودشان « کارگران شریف و غیرتمند و وطن پرست » است. با جا انداختن اصطلاح « روز کارگر» در ذهن کارگران، می خواهند آنان را با این دلخوشی فریب بدهند که گویا جامعه سالی یک بار آن ها را هم به حساب می آورد و ارج شان می گذارد.
با این تهی کردن اول ماه مه از جوهر و معنا و مضمون حقیقی اش توسط بورژوازی، استبداد و ارتجاع هم در هرجا می کوشند برحسب طینت و طبیعت شان رنگی از زشتی و پلشتی خود به« روز کارگر» بزنند. مثلا بعد از « انقلاب سفید» ١ ١ اردیبهشت را بعنوان روز کارگر به رسمیت شناختند تا هم تظاهر به همگامی با دنیا بکنند و هم از آن به نفع استبداد شاهی بهره بگیرند. سعی کردند با جمع کردن کارگران در استادیوم صدهزارنفری تهران، روز کارگر را حتا نه روز کارگر به معنای قدر دانی از کارگران، بلکه به « روز سپاس کارگران از شاهنشاه آریامهر» تبدیل کنند! یا خمینی با این ادعا که حضرت علی هم کارگر بوده چرا که مثلا روزی دو تا خرما می خورده و چهارصد تا گردن می زده و عرق می ریخته، سعی کرد روز کارگر را به روز تولد علی منتقل و به روز تجلیل از او تبدیل کند ٠ که البته بور شد!
سرمایه داران و دیگر دشمنان طبقه کارگر در این وارونه سازی ی روح اول ماه مه و مبدل کردن آن به روز فداکاری و وظیفه شناسی کارگر در برابر کارفرما تا آنجا با وقاحت به پیش می روند که – همانگونه که در ایران از زمان شاه رسم کرده اند – در این روز « کارگر نمونه » انتخاب می کنند: نمونه در سرسپردگی به کارفرما و جانفشانی هرچه بیشتر و توقع هرچه کم تر. همین انتخاب کارگر نمونه و احیانا دادن جایزه ای به او ترفندی است تا بر خلاف روح همبستگی میان کارگران که جوهر سنت اول ماه مه است، در میان کارگران بر سر خدمت به سرمایه داران رقابت و حسادت ایجاد کنند. انتخاب کارگر نمونه در اول ماه مه یکی از پلیدترین خرابکاری های بورژوازی علیه سنت اول ماه مه است که باید با آن بشدت مخالفت و مقابله کرد. بورژوازی اساسا همین همبستگی کارگری راست که نشانه می رود.
با سانسورهمبستگی کارگری از روز کارگر، بورژوازی اول ماه مه را به روز یک صنف تنزل می دهد: یک صنف زحمتکش؛ همین و بس. اما جوهر اول ماه مه در اتحاد و همبستگی میان کارگران است ( چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی). این همبستگی برای چیست؟ روز کارگر اگر یک روز بزرگداشت مثل دیگر روزها باشد احتیاجی به همبستگی میان کارگران ندارد همانطور که روز مادر روز همبستگی مادران و روز پرستار روز همبستگی پرستاران نیست و روز تجلیل فرزندان یا بیماران از آنان است.
« همبستگی» در اول ماه مه از یک طرف بر اتحاد میان کارگران بمثابه یک طبقه دلالت دارد: طبقه استثمار شونده؛ و از طرف دیگر براتحاد این طبقه در برابر طبقه ای دیگر دلالت دارد یعنی طبقه استثمار کننده، طبقه بورژوازی. این اتحاد طبقه استثمار شونده در برابر طبقه استثمار کننده، یک همبستگی مبارزاتی است؛ همبستگی در مبارزه طبقاتی است. با « روز کارگر » گفتن، این مضمون طبقاتی و این جوهر مبارزاتی را درز می گیرند.
به خاطر همین مضمون طبقاتی و جوهر مبارزاتی است که اول ماه مه را « روز جشن کارگر » ( و مثل فرانسوی ها Fête du travail" ") نامیدن، مسخ کردن این سنت رزمی به یک سنت بزمی است که مثلا کارگران برای کارگر بودن خود هلهله و پایکوبی کنند و برای خوردن شربت و شیرینی و دور هم جمع شوند!
در شرائط سرکوب خشن که هرگونه تجمع مستقل بمناسبت اول ماه مه ممنوع است، تاکتیک شناخته شده و زیرکانهء برخی از کارگران در ایران برای جمع شدن مستقل زیر پوشش جشن را می توان فهمید، اما اول ماه مه را بعنوان « جشن کارگران » قلمداد و تبلیغ کردن و منحرف ساختن درک کارگران از اول ماه مه، غیر قابل دفاع است.
موضوع دیگر، ضرورت برگزاری مستقل این روز است.
اگر اول ماه مه به سادگی روز کارگر با مضمون تجلیل از کارگر و یا روز جشن کارگران باشد، سازماندهی و برگزاری مستقل آن فاقد موضوعیت می شود. بگذار بورژوازی ترتیبات تجلیل از کارگران را بدهد و برای کارگران جشن راه بیاندازد! ( در کارخانه ای در تبریز که من در سال های پنجاه در آن کار می کردم، مدیر عامل کارخانه در ١ ١ اردیبهشت، با دست خود کیسه های کوچکی از نقل و آب نبات به کارگران هدیه می داد – " جشن کارگری" !)
اما اهمیت اساسی تدارک و برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه از آنجاست که این روز نه روز کارگر است و نه جشن کارگر؛ بلکه روز پیکار طبقه کارگر با طبقه بورژوازی است. در این روز، کارگران به ستم ها و محرومیت ها و فشارها اعتراض می کنند؛ مطالبات و حقوق شان را طلب می کنند؛ برای مبارزه جهت کسب آن ها هم پیمان می شوند؛ و با فریاد ادعانامه شان علیه بورژوازی، عزم و همبستگی جهانی خودشان را برای نبرد تا آخر برای رهائی از بردگی سرمایه اعلام می دارند. شعارها، مطالبات، قطعنامه ها و سازماندهی روزی با چنین مضمونی است که باید کاملا از بورژوازی و دولت و ارگان ها و عوامل وابسته به آن مستقل باشد. با ایده هائی چون « روز کارگر» یا « جشن کارگر» نمی توان کارگران را به ضرورت و اهمیت حیاتی این تدارک و برگزاری مستقل متقاعد کرد.
و بالاخره جنبه جهانی اول ماه مه.
بورژوازی حتا وقتی با گفتن « روز جهانی کارگر » جنبه جهانی اول ماه مه را قبول می کند، آن را به چیزی در حد روزجهانی کودک یا روز جهانی پُست شبیه می کند. عبارت « روز جهانی کارگر »، فقط یک روز کارگر را القا می کند ( مثل روز کتاب ) که بصورت جهانی برگزار می شود.
اما جنبه جهانی اول ماه مه اساسا در برگزاری جهانی این مراسم نیست، بلکه در طبقه جهانی بودن کارگران است. اول ماه مه بر ایده همبستگی و اتحاد کارگران همه کشورها بمثابه یک طبقه جهانی استوار است: در برابر بورژوازی خودی و بازو در بازوی خواهران و برادران هم طبقه خود در سراسر جهان! این است پیام و شعاری که بر پرچم اول ماه مه نقش بسته است.

زنده باد اول ماه ماه مه، روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر!

برچسب‌ها: