مرحله سرنوشت ساز جنبش اعتراضی مردم آغاز شده است

محمدرضا شاگونی

سخنان خامنه ای در خطبه های نماز جمعه بی تردید اعلام جنگی بود علیه جنبش اعتراضی مردم و نیز هشداری بود به اصلاح طلبان حکومتی تا به فتوای ولی فقیه گردن بگذارند. معلوم نیست که آیا موسوی و کروبی دستور او را خواهند پذیرفت یا نه ؛ اما روشن است که از این پس جنبش اعتراضی مردم ناگزیر خواهد بود در شرایطی کاملاً متفاوت ادامه یابد. پس سؤال کلیدی لحظه کنونی این است که آیا اعتراضات توده ای می تواند در صورت کنار کشیدن اصلاح طلبان حکومتی و زیر سرکوب خشن نیروهای نظامی و امنیتی رژیم ادامه یابد؟ مسلم است که هم کنار کشیدن اصلاح طلبان و هم سرکوب خشنی که تدارک دیده می شود ، شرایط ادامه جنبش اعتراضی را دشوارتر خواهد ساخت و احتمالاً دامنه توده ای آن را ، دست کم برای یک دوره ، کاهش خواهد داد. اما این جنبش با وجود همه دشواری های پیش رو می تواند ادامه پیدا کند و حتی گسترش یابد. همه چیز بستگی به این دارد که سازمان دهندگان جنبش از لحظه کنونی رویارویی درک درستی داشته باشند. به نظر من ویژگی های اصلی لحظه کنونی چنین است:

یک – تداوم اعتراض توده ای و تقریباً سراسری مردم در تمام شش روز هفته ای که گذشت ، نشان داد که توان گسترش مقاومت مردمی در مقابل کودتای ولی فقیه بسیار فراتر از آن است که برای طراحان کودتا یا حتی مخالفان رژیم قابل پیش بینی بود. بی تردید جنبش اعتراضی توده ای با چنین توان و دامنه ای در تمام دوره موجودیت جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. گرچه شعارهای تاکنونی جنبش محدود بوده اند ، اما این انفجار عظیم نارضایی توده ای نشان میدهد که منبع آن را نه صرفاً در اعتراض به کودتای انتخاباتی ، بلکه در خشم فرو خورده و انباشته شده مردم از بی حقی عمومی ، فلاکت تحمل ناپذیر توده ای و بسته شدن افق های امید به بهبود شرایط مادی و معنوی زندگی مردم در زیر سلطه نظام سیاسی حاکم باید جستجو کرد. بنابراین ، تردید در توان تداوم و گسترش جنبش نابخشودنی است.

دو – باید بپذیریم که جنبش اعتراضی تا اینجا زیر پرچم اصلاح طلبی پیش رفته است. اما دستگیری بیش از ۵٠٠ نفر از چهره های شناخته شده اصلاح طلبی در روزهای اخیر و مختل سازی شبکه های ارتباطی جنبش اعتراضی نشان می دهد که طرح دستگاه ولایت برای مقابله با جنبش این است که به جای تمرکز روی سرکوبِ مستقیم اقدامات جمعی مردم ، روی بالا بردن "هزینه بسیج" متمرکز شود. این تاکتیکِ سرکوب درعین حال که می تواند دستِ سازمان گران برخاسته از متن همین حرکت های اخیر ( و طبعاً در پیوندی بی واسطه تر و فشرده تر با توده مردم ) را برای ادامه حرکت باز کند و شرایط لازم برای رادیکالیزه شدن خواست های جنبش را فراهم بیاورد ، ولی می تواند پراکندگی و نا هم آهنگی در صفوف جنبش را نیز افزایش بدهد.

سه – دستگاه ولایت فقط با شورش توده ای مردم علیه کودتای انتخاباتی روبرو نیست ، بلکه ناگزیر است به جراحی بزرگ و احتمالاً بی سابقه ای در درون خودِ حکومت نیز دست بزند. سخنان خامنه ای در نماز جمعه ، مخصوصاً در اشاره به اختلافاتش با رفسنجانی ، جای تردیدی باقی نمی گذارد که این جراحی بسیار فراتر از چیدن بال و پر اصلاح طلبان خواهد بود ، و ممکن است به تصفیه های بزرگ حتی در رده های بالای روحانیت بیانجامد. شکافی چنین گسترده در صفوف حکومت کنندگان ، مهمتر از آن است که بر شرایط تداوم جنبش توده ای بی اثر باشد. مسلم است که دستگاه ولایت می کوشد از همزمانی سرکوب مردم و سرکوب مخالفان درون حکومت اجتناب کند. تصادفی نبود که خامنه ای در سخنان خود از رفسنجانی و موسوی و کروبی به ستایش پرداخت و سعی کرد حساب آنها را از دیگران جدا کند. اما معلوم نیست آنها در این عایق بندی میان دو جبهه رویارویی موفق شوند ، زیرا پیوند این دو رویارویی از عناصر بنیادی بحران کنونی است.

با توجه به ویژگی های یاد شده لحظه کنونی ، تداوم و گسترش جنبش اعتراضی توده ای بستگی به این دارد که:

اولاً – با تلاش آگاهانه و هوشیارانه سازمان گران حرکت های اعتراضی مردم ، از کشیده شدن به هر نوع اقدام خشونت آمیز اجتناب شود. اکنون بهترین شرایط برای سازماندهی یک موج نافرمانی مدنی توده ای و سراسری در ایران وجود دارد. نا فرمانی مدنی به هیچ وجه به معنای دست روی دست گذاشتن و تن دادن به شرایط دیکته شده از طرف دستگاه ولایت نیست ، برعکس یک شیوه مبارزه کاملاً تهاجمی است برای درهم شکستن باید ها و نبایدهای زورگویانه حکومت کنندگان. شیوه ای است که می کوشد با تکیه بر برتری عددی نیروی مردم در کل خط رویارویی با حکومت ، برتری سازمانی ، تکنیکی و ارتباطی نیروهای سرکوب را تضعیف کند و مخصوصاً نیروی آتش آن را از کار بیندازد. وظیفه اخص نا فرمانی مدنی از بین بردن ترس از قدرت سرکوب حکومت در میان مردم است. نافرمانی مدنی با اقدامات ظاهراً کوچکی شروع می شود که همه توان انجام شان را داشته باشند و همه بتوانند به صورتی فرسایشی آنها را انجام بدهند ، نه تنها در تظاهرات اعتراضی ، بلکه همچنین در متن زندگی روزمره. نافرمانی مدنی شیوه ای است برای پائین آوردن هزینه سرانه مشارکت در جنبش اعتراضی تا حدی که مبارزه علیه جباریت و زور گویی را برای شمار هر چه وسیع تری از شهروندان عادی کشور امکان پذیر سازد. فراموش نباید کرد که همه حاضر نیستند برای مبارزه با استبداد و زورگویی بمیرند یا به زندان بروند و شکنجه ببینند. اما اگر بتوانیم هزینه سرانه مبارزه را تا حد تحمل همگان پائین بیاوریم تا جنبش بتواند دامنه واقعاً توده ای پیدا بکند ، دستگاه ولایت با نیروی عظیمی روبرو خواهد شد که در مقابله با آن سرکوب نمی تواند کارساز باشد. نافرمانی مدنی بر این اصل بسیار ساده و بدیهی تکیه می کند که همه را نمی توان کشت ، همه را نمی توان به زندان برد و همه را نمی توان به سکوت و اطاعت واداشت.

ثانیاً – بپذیریم که شعار محوری جنبش اعتراضی کنونی هنوز همچنان "ابطال انتخابات" است. تردیدی نباید داشت که این شعار اصلاح طلبی است ؛ تردیدی نباید داشت که انتخابات در جمهوری اسلامی پوششی است برای قابل تحمل کردن استبداد مطلقه فقیه ؛ تردیدی نباید داشت که حتی آزادترین انتخابات در جمهوری اسلامی به خودی خود نمی تواند راه به جایی ببرد. اما فراموش نباید بکنیم که این جنبش اعتراضی بزرگی که در مقیاس توده ای در سراسر ایران جریان دارد ، با خواست "ابطال انتخابات" شکل گرفته و هنوز هم با این خواست می تواند دامنه توده ای خود را حفظ کند. فراموش نباید بکنیم که شعارها و تاکتیک های جنبش توده ای را نمی توان دلبخواهی و بی توجه به تمایل ، آگاهی و آمادگی توده شرکت کنندگان در آن تعیین کرد یا تغییر داد. در لحظه کنونی مهم ترین وظیفه همه آنانی که برای توانمندی مردم می جنگند این است که نگذارند دامنه توده ای جنبش اعتراضی نقداً موجود کاهش یابد. از این طریق است که می تواند به خواست های بزرگ و کاملاً انقلابی دست یافت.

ثالثاً – شکاف در میان حکومت کنندگان هنوز هم بزرگ ترین فرصت برای تداوم ، گسترش و بالا رفتن آگاهی سیاسی و کیفیت تشکیلاتی و ارتباطی جنبش اعتراضی توده ای است. بنابراین رهبری اصلاح طلبان براین جنبش هنوز هم ضرورتاً نقطه ضعف آن نیست. تنها با تداوم توده ای جنبش است که نیروهای انقلابی می توانند رهبری آن را به دست بگیرند. فراموش نباید کرد که خودِ تداوم همین جنبش توده ای بزرگ ترین تکیه گاه نیروهای انقلابی است. ادامه توده ای جنبش مخصوصاً در مرحله کنونی ، خواه نا خواه اصلاح طلبی و اصلاح طلبان را از رهبری آن کنار خواهد زد.

محمد رضا شالگونی – ۲۹ خرداد ۱۳۸۸

برچسب‌ها:


جای چپ در صف مقدم جنبش اعتراضی مردم است! محمد رضا شالگونی

محمد رضا شالگونی – ۲۵ خرداد ۱۳۸۸

در اعتراض به کودتای انتخاباتی دستگاه ولایت ، مردم در مقیاس توده ای به مقاومت برخاسته اند. و گسترش انکار ناپذیر این جنبش اعتراضی در اکثر شهرهای بزرگ و متوسط ایران دارد صحنه سیاسی کشور را به سرعت تغییر می دهد. صرف نظر از هر موضعی که در باره درستی یا نادرستی شرکت در انتخابات داشته ایم ، به نظر من چند نکته مهم را نباید نادیده گرفت:
یک – اکثریت بزرگ صاحبان رأی در انتخابات شرکت کردند و از موضع مخالفت با وضع موجود هم شرکت کردند. به عبارت دیگر رأی آنها رأی اعتراضی بود. رأی اعتراضی همه جا و حتی در دموکراسی های جا افتاده غربی ، پدیده شناخته شده ای است. رأی اعتراضی ضرورتاً انقلابی ( یعنی علیه کل نظام سیاسی حاکم ) یا حتی مترقی نیست ، ولی قطعاً علیه کسانی است که حکومت را در دست دارند یا مردم آنها را مسبب بدتر شدن حال و روز خودشان می دانند. اما در رژیم های دیکتاتوری ، رأی اعتراضی حتی هنگامی که با خوشبینی ساده لوحانه نسبت به کلیت رژیم حاکم همراه است ، معمولاً ظرفیت انقلابی دارد. زیرا می تواند رشته های حکومت کنندگان را پنبه کند و مردم را با افق های سیاسی گسترده تر و امکانات لازم برای پیکارهای آگاهانه تر آشنا سازد. اکثریت بزرگ شرکت کنندگان در انتخابات ۲۲ خرداد ، در آغاز شاید در پی سرنگونی نظام نبودند ، اما خواست های دموکراتیک و کاملاً برحقی دارند که دست یابی به آنها در جمهوری اسلامی از محالات است ؛ شاید آنها امید ساده لوحانه ای به برآورده شدن خواست های شان در جمهوری اسلامی داشتند ، اما از سر استیصال به دم دست ترین و نقد ترین وسیله اعتراض روی آورده بودند ؛ ممکن است آنها هنوز هم به موسوی ها و کروبی ها و خاتمی ها خوشبین باشند ، اما اعتراض و ایستادگی خودشان ، به ویژه هنگامی که دامنه توده ای پیدا می کند ، می تواند معجزه ها بیآفریند.
دو – گسترش حرکت های اعتراضی زیر پرچم حمایت از اصلاحات طلبان حکومتی ضرورتاً نقطه ضعف این حرکت ها نیست ، یا لااقل در حال حاضر چنین نیست. زیرا جنبش اعتراضی از این طریق می تواند در عمل به نوعی مصونیت دست یابد که برای مخالفان نظام وجود ندارد. و حیاتی ترین چیزی که حرکت های مردمی نقداً نیاز دارند ، امکان تداوم در مقیاس توده ای است ، نه ضرورتاً شعارهای رادیکال. بعلاوه بسیار مهم است که جنبش اعتراضی مردم پیش از محکم کردن زمین زیر پایش ، با اراده یک پارچه حکومت کنندگان روبرو نشود. اقدامات مستقل توده ای مردم همه جا معمولاً با اعتراضاتی شروع شده اند که با استفاده از شکاف های موجود میان بالایی ها مجال فوران یافتن به بیرون پیدا کرده اند. در هر حال ، آنچه می تواند ناممکن های سیاسی دوره های عادی را به ممکن تبدیل کند ، بی تردید ، تداوم جنبش اعتراضی توده ای مردم است ؛ از این طریق است که مردم می توانند روی پای خود بیایستند ، آگاهی سیاسی خود را در مقیاس توده ای بالا ببرند ، ارتباطات لازم برای سازمانیابی مستقل برقرار کنند ، و خواست ها و شعارهای مستقل خود را پیش بکشند.
سه – دستور خامنه ای برای بررسی شکایت کاندیداهای اصلاح طلب ، بی تردید ، حقه ای برای وقت کشی و مهار حرکت های مردم است ، اما خودِ همین کار ممکن است فرصتی برای تداوم اعتراضات توده ای به وجود بیاورد. مسأله مهم این است که مردم به خانه های شان نروند و حالت فوق العاده کنونی ادامه یابد. خطر بزرگ این است که دستگاه ولایت حرکت را به خون بکشد و اصلاح طلبان از ترس رادیکالیزه شدن جنبش خود را کنار بکشند و عملاً سرکوب جنبش را آسان تر و کم هزینه تر سازند. بهترین راه مقابله با این خطر در شرایط کنونی تأکید بر شیوه های مسالمت آمیز اعتراض و اجتناب از خشونت است. حالا شرایط بسیار مساعدی برای به کارگیری شیوه های شناخته شده نافرمانی مدنی وجود دارد. در نافرمانی مدنی برتری عددی و ایستادگی مردم است که قدرت آتش و برتری سازمانی نیروهای سرکوب را خنثی می کند. آن اصل معروف نافرمانی مدنی را نباید فراموش کنیم که : همه را نمی توان کشت ، همه را نمی توان به زندان برد. ایستادگی توده ای مسالمت آمیز است که می تواند ، دست کم در شرایط کنونی ، حقانیت و برتری اخلاقی جنبش اعتراضی را در معرض داوری همه مردم قرار بدهد ، شکاف در میان حکومت کنندگان را عمیق تر سازد و حتی در میان نیروهای مسلح تردید و آشفتگی بپراکند.
چهار – باندهای طرفدار احمدی نژاد می کوشند با شعارهای عوامفریبانه مستضعف نوازی در جنبش اعتراضی مردم شکاف و آشفتگی ایجاد کنند. محکم ترین تودهنی به آنها ، فعال تر شدن بخش های آگاه و پیشرو کارگران و زحمتکشان در صفوف جنبش اعتراضی کنونی است. آنی ترین و حیاتی ترین وظیفه فعالان چپ در شرایط کنونی ، پیوند زدن مبارزات و اعتراضات اقتصادی و صنفی کارگران با جنبش اعتراضی علیه کودتای ولایت فقیه است. از این طریق است که چپ می تواند نقش تاریخی و وظیفه طبقاتی خود را به عهده بگیرد ، پیکار های نان و آزادی را به هم گره بزند ، و مضمون اجتماعی جنبش اعتراضی علیه کودتای ولایت فقیه را غنا ببخشد.
در هرحال حرکت توده ای عظیمی علیه دیکتاتوری ولایت فقیه آغاز شده که در سی سال گذشته سابقه نداشته است. آینده این جنبش هنوز قابل پیش بینی نیست ، ولی ظرفیت انفجاری آن غیر قابل انکار است. جای فعالان چپ در صف مقدم این جنبش بزرگ اعتراضی است. در متن این جنبش اعتراضی است که چپ می تواند به تعهد طبقاتی و رسالت تاریخی خود وفادار بماند. کشیده شدن به دنبال این جنبش خطرناک است ، تنها در صفوف مقدم آن می توان برای آزادی و سوسیالیسم جنگید.
محمد رضا شالگونی – ۲۵ خرداد

برچسب‌ها:

نوآوران




» تماس با من






پیوندها

» اعتصاب سه روزه
»راه کارگر
» ساحل شمال
» عمو کیوان
» گزارشگران
» اتحاد چپ
» دانش سرخ
» ارش
» سلام دمکرات
» اندیشیدن با پتک
»رادیو آوا
» کارگری
» 16آذر
» دیدگاه‡
» پرچم سرخ
» نشر بیدار
» آوای آشنا
» روشنگری
» سهیل
» رادیو برابری
» صمد بهرنگیŒ
» رادیو همبستگیŒ
» رادیو صدای کارگران†
» خاک†
» کارگر†
» مجید اشرف نژاد†
» الناز
» اصلاحچی
» روزمرگی
» تک روی



آخرين نوشته‌ها

 

بایگانی

وبلاگ