گفتگوی رادیو برابری با رفیق محمد رضا شالگونی

به جای یاد دادن به کارگران ، که این شیوه مبارزه بهترین شیوه مبارزه است و باید اینرا بکنید، از شیوه های پیکار مبارزه آنها می آموزیم !

یادآوری: رادیو برابری برای روشنی افکندن همه جانبه تر، پیرامون مباحث کارگری در آستانه اول ماه مه امسال 1386 بحثی را در رابطه با جنبش اتحادیه ای و سندیکایی با رفیق محمد رضا شالگونی فراهم آورده بود ، که توجه به آن می تواند در رابطه با این بحث روشنگر باشد. این نوشتار به همان شکل گفتاری پیاده شده تا در بیان این گفتگو، تغییر زیادی صورت نگیرد!

سایت راه کارگر

گفتگوی رادیو برابری را برنامه ساز این رادیو، آقای حسین نقی پور با طرح بحث به شکل زیر پیش برده است :

کار مستقل سندیکایی و ا تحادیه ای طی سالهای اخیر، به آن سمت پیش می رود، که جایگاه واقعی و عملی خویش را درمیان جنبش طبقه کارگرایران بیابد. حرکت دراین مسیر، طی سال گذشته( 1385) ، ابعاد گسترده و تا حدی سراسری یافت و طیف های گسترده از مزد وحقوق بگیران را در برگرفت. علیرغم سرکوب رژیم، اشکال مختلفی از تشکل یابی اتحادیه ای توانستند، حضور خود را تثبیت کنند. همزمان با این انکشاف، در جنبش کارگری ایران در میان طیف چپ بحث های مختلفی حول اتحادیه در گرفت که گاهاّ، منعکس کننده درک صحیحی از این جنبه از مبارزه طبقه کارگر ایران، برای تشکل یابی مستقل خود، در نبرد با سرمایه نمی باشد. از اینرو مکث بر جایگاه واقعی اتحادیه و سندیکا را در جنبش کارگری ایران، ضروری می سازد. برای گشایش این بحث در آستانه اول ماه مه ، نظرات محمد رضا شالگونی از کادرهای سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر) را در این رابطه می شنویم.

محمد رضا شالگونی:

با توجه به حرکات مهمی که در جنبش کارگری صورت گرفته و مخصوصا شکل گیری یک سلسله اتحادیه های قابل توجه و نیرومند که در راس آنها اتحادیه رانند گان اتوبوسرانی تهران قرار دارد ، شمار زیادی از کارگران پیشرو با سرکوب رژیم روبرو شده اند و لی با مهارت و فداکاری تمام توانسته اند خودشان را در مقابل سرکوب حفظ کنند و تشکل شان را به عنوان یک تشکل مستقل تثبیت نمایند.

در این میان خواه نا خواه، بحث اتحادیه کارگری بعنوان شکل مناسب تشکل کارگری، دوباره در بین فعالان کارگری و چپ بمیان کشیده شده است. یک عده ای از مخالفان این نوع تشکل و این شکل از سازماندهی، همچنان به مخالفت خودشان با اتحادیه، بمثابه یک شکل سازمانیابی کارگری ادامه می دهند. من فکر می کنم که در این راستا، بایستی بحث جدّی تری گشوده شود. منظورم از- بحث جدّی، این نیست که تابحال بحث نشده- بلکه این بحث تا حدی یک موضوع کهنه است و یک بحث طولانی هم است . منتهی بایستی طرفین بحث به استدلا لهای یکدیگر با حوصله گوش بدهند و بجای شعار دادن، بجای اینکه، نمیدانم چیز های کلی و نظرات شان را مدام تکرار بکنند، به گره گاههایی که در نظر مقابل وجود دارد، بپردازند و به سئوالهای آنها جواب بدهند. من با توجه به این نکات، چند نکته را در این فرصت کوتاه ، یاد آوری می کنم. امیدوارم که در بحث های بعدی، بشکل وسیعتری بتوانیم به این بحث بپردازیم.

مخالفان اتحادیه های کارگری از اتحادیه، بعنوان یک شکل رفرمیستی و یک شکل بوروکراتیک وسازشکارانه وغیره انتقاد می کنند و می گویند اساسا این نوع سازماندهی، کارگران را به بیراهه می کشاند. من در این رابطه چند ملاحظه دارم که مطرح می کنم:

اولین نکته این است که ما باید درک درستی در باره شکل سازماندهی داشته باشیم . هیچ شکلی را نباید به سطح اصول ارتقاء داد. مارکسیستها معمولا هیچ شکلی را به سطح اصول ارتقاء نمی دهند. شکل تابعی است از شرایط مبارزه طبقاتی کارگران، توازن نیروهای طبقاتی و مطالباتی که باید از طریق آن شکل پیش برده بشود. بنابراین یک شکل را نمی شود، از پیش در کله خود ابداع کنیم، بعد بگوییم؛ این شکل، شکل مناسبی است. مناسبترین شکل، آن شکلی است که بتواند به مناسبترین نحوی مطالبات مورد نظر را طرح بکند و به مناسبترین و موثرترین نحوی راه رسیدن به آنها را امکانپذیر سازد. علاوه بر اینها، به همبستگی عمومی کارگران به عنوان یک طبقه در مقابل سرمایه داران یاری برساند و همه کارگرانی را که حول آن خواسته ها هستند، یعنی مشمول آن خواسته ها هستند ، دور هم گرد آورد . این شکل مناسب تر سازمانیابی است که ما ابداع نمی کنیم . در واقع از دل مبارزات و پیکا رهای کارگری بیرون می آید!

نکته دیگر این است که با تغییر شرایط زندگی و کار کارگران، طبیعی ا ست که، اشکال سازماندهی نیز تغییر پیدا می کند. یعنی ما یک شکل سازماندهی نداریم که برای همه دوره ها،بعنوان یک شکل ثابت وجود داشته باشد، حتی خود ا تحادیه، شورا و اشکال دیگر سازماندهی، تعاونی ها و غیره و غیره،اساسا بسته به اوضاع و احوال تغییر پیدا می کنند، آنهم با تغییراتی که در شرایط زیست و کار، کارگران صورت می گیرد. بنابراین باید توجه داشت؛ شکلی که برای کارخانه های بزرگ، واحد های تولیدی یا اقتصادی بزرگ مناسب هستند، ممکن است شکل مناسبی برای واحد های کوچک نباشند . یا اینکه کارگران کارخانه های بزرگ ، مثلا مبتکر یک شکل سازماندهی خاصی بوده باشند که وقتی بیرون می آیند – از آن کارخانه اخراج می شوند- یا از آن محیط کارمستقیم ، برای پیگیری مطالباتشان فراتر میروند ، ناگزیر شوند به شکل های جدیدی رو بیاورند، چرا که دیگردر محیط کارشان نیستند و نمی توانند آنجا باشند. کارگران اخراجی نمی توانند ، همانطوری مبارزه بکنند که کارگران شاغل. می خواهم بگویم : با توجه به اینها، بایستی شکل های مناسب را تعریف کرد.

اگر این ملاحظه را در باره شکل- که بعنوان مقدمه – عرض کردم، داشته باشیم، بایستی به نکات دیگری هم توجه بکنیم و آن این است که اساساً قراردادن اتحادیه در مقابل شوراهای کارگری که معمولا عده ای از چپ ها و فعالین مارکسیست کارگری اینکار را می کنند ، به چند دلیل غلط است . اول باید توجه بکنیم، اینها در مقابل همدیگر نیستند. مضمون اتحادیه اساسا متشکل کردن کارگران، برای بهبود شرایط زندگی و کار کارگران در چهارچوب نظام سرمایه داری است. خیلی مهم است که به این نکته توجه بکنیم .

بعلاوه مضمون اتحادیه کارگری ، عمدتا اقتصادی است. می گویم: عمدتا، به این دلیل که، بدون تلاش برای برآورده شدن نیازها و خواسته های بیواسطه اقتصادی کارگران، نمیشود آنها را برای خواسته های بزرگتر و افق های گسترده تر متشکل کرد. یعنی شما وقتی 19 را ندارید، نمی توانید خواهان 20 باشید! یعنی باید به این نیاز ها توجه کرد تا اینکه کارگران بتوانند به آن مرحله بعدی قدم بگذارند.

سوم این که شوراهای کارگری ، یا دقیقتر بگویم آن شوراهای نمایندگان کارگران که در انقلاب بلشویکی 1917 و قبل از آن در انقلاب 1905 روسیه مطرح شدند، به واقع یک پدیده ای بودند که برای تعرض انقلابی کارگران علیه سرمایه داری مناسب بود. یعنی در شرایط خاصی بوجود آمده بودند، در شرایط انقلابی. با توجه به ا ینها اگراتحادیه را در مقابل شوراهای کارگری یا کمیته های کارخانه که واحد های پایه شوراها ی نماینده گان کارگری بودند، قرار بدهیم ، مشکلی که پیش می آید، بی توجهی به شرایط مبارزات کارگران و توازن نیرو در پیکار های طبقاتی است.

نکته مهمی که در باره اتحادیه باید مورد توجه مان باشد، اینست که درهرشرایطی اتحادیه می تواند، پا بگیرد. حال آنکه شوراهای کارگری در شرایط و موقعیت های انقلابی یا شرایط تعرضی مبارزات کارگران می توانند پا بگیرند که در واقع نوعی مدیریت کارگری را درواحد های کار، تولید ، توزیع و غیره وغیره... سازمان می دهند.

گفتن این که ما شورای کارگری می خواهیم و اتحادیه نمی خواهیم ، بدون توجه به توازن نیروهای طبقاتی و شرایط عمومی سیاسی که در یک وضعیت مشخص وجود دارد تا حدود زیادی حرف لغوی است. حرف نادرستی است. کسانی که می گویند: ما اتحادیه نمی خواهیم، بلکه می خواهیم علیه سیستم سرمایه داری مبارزه کنیم، باید روشن کنند، آیا می خواهند این کار را تنها از طریق موعظه و نصیحت کارگران وگرواندن آنان به سوسیالیسم انجام بدهند یا ازطریق تشکل یابی اکثریت هرچه بیشتر کارگران؟

چون این دو با هم فرق دارند. یکی این است که کارگران را مثل اینکه به فلان مذهب یا به فلان ایدئولوژی می گروا نید ( که فی نفسه و در جای خودش چیز بدی هم نیست . من خودم کمونیستم و ازاین دفاع می کنم که هر چه بیشتر و تا میتوانیم مارکسیسم را در بین کارگران اشاعه بدهیم ) یکی دیگر اینکه ، نه! به خود نیازها و مطالبات کارگران تکیه می کنیم تا از آنجا سکویی درست بکنیم برای حرکتهای بزرگ و بزرگتر. اگر این دومی مورد نظر است ( که در مارکسیسم این دومی مورد نظر است ، یعنی مراجعه کردن به نیازهای کارگران، نیازهای بیواسطه کارگران درمطالبات بیواسطه و واقعی شان ) این بدون پرداختن به خواسته های بیواسطه کارگران، مخصوصا درحوزه اقتصادی امکان ناپذیراست. در شرایطی که کارگران حتی از حق تشکل مستقل محروم هستند، شعار دادن علیه تشکل مستقل کارگری به بهانه اینکه ، ما انقلابی هستیم و می خواهیم انقلاب بکنیم، به این می ماند که شما نان و پنیری برای سیر کردن شکم تان نداشته باشید و بخواهید آشپزخانه رستورانی را که اصلا شما را به آنجا راه نمی دهند، اشغال کنید و مصادره نمایید. چند نفر انقلابی می توانند، اینکار را انجام بدهند، یعنی بروند یک رستوران خیلی مجللی را اِشغال کنند و غذاهایش را بین کارگران ندارهم تقسیم بکنند. ولی مزد وحقوق بگیران و کارگران بعنوان یک طبقه، علی القاعده نسبت به این شعار، بی اعتناء می مانند، چون این در دسترسشان نیست و امکان ندارد، بدون تغییر در توازن نیروهای طبقاتی چنین کاری در مقیاس بزرگ امکان ندارد ؛ یعنی سیستم را فقط با نیروی توده ای خود طبقه کارگر میتوان درهم شکست. کسانی که به نام مبارزه برای انقلاب سوسیالیستی با اتحادیه مخالفت میکنند ، باید به این مسئله جواب بدهند.

در اینجا ناگزیرم به یک نکته دیگری هم اشاره کنم و آن هم عبارت از اینست که باید متدمارکسیستی، علمی و عینی در سازمانیابی طبقاتی ، مورد توجه ما باشد. یعنی به جای اصرار در یاد دادن به کارگران که این یا آن شیوه مبارزه بهترین شیوه مبارزه است و باید اینرا بکنید، از شیوه های پیکار خود آنها می آموزیم. به عبارت دیگر سعی می کنیم از طریق نقد وبررسی تجارب مبارزاتی خود کارگران در بطن پیکار های ا قتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی، ا شکا ل مختلف را بررسی کنیم ، نقاط ضعف و قوت آنها را از هم متمایز کنیم و نقاط ضعف را کنار بگذاریم و نقاط قوت را قویتر کنیم . بنابراین مخالفان اتحادیه های کارگری ، یک توضیحی بما بدهکارند: آنها باید به ما توضیح بدهند که چرا تا بحال ( همه جای دنیا مورد نظر من است ، از نظر زمانی ، مثلا از 150 سال به اینسو ، و از نظرفضا ومکان ، تقریبا درتمام دنیا ) شکل غالب سازمانیابی کارگری ، علی القاعده اتحادیه است؟ و چرا اشکال دیگر در همه جا و در همه شرایط زمانی ، نتوانسته عمومیت پیدا کند؟ توجه داشته باشید: نمی گویم اشکال دیگر وجود نداشته است ، سؤالم این است که چرا اشکال دیگر ، مثلاً شوراهای کارگری ( در معنایی که مثلاً در انقلاب روسیه شکل گرفتند ) نتوانسته اند عمومیت پیدا کنند؟

این سؤالی است که پاسخ می طلبد. نمی شود فقط با لعن و نفرین ، آنرا نادیده گرفت و شلوغ و پلوغ کرد و به اصطلاح یک تجربه و واقعیت را کنار گذاشت و بایکوت کرد.

مثلا شوراهای کارگری که در انقلاب روسیه در دهه اول و دوم قرن بیستم پا گرفتند و در جای های دیگر تا حدودی وخیلی محدود تکرار شدند ، چرا عمومیت نیافتند و چرا در همه جای دنیا، دوام نیافتند و مشابهات آنها در شرایط خاص و انقلابی توانستند، پدیدار بشوند؟

به عبارت دیگر، ما به یک بررسی انتقادی از تجربه های تاریخی نیاز داریم ، از حضور اتحادیه ها درجنبش های کارگری درغالب شرایط و ازغیاب شوراها در بسیاری از این شرایط. این بررسی میتواند یک مسایلی را روشن کند. بنظرمن ، بحث را باید روی همین موضوع ، متمرکز کرد . بجای لعن و نفرین سازشکاران و رفرمیستها و ستایش از انقلابی ها ، این بحث می باید مورد توجه باشد .

نکته دیگری که گفته می شود این است که ا تحادیه رفرمیستی است . این نیز درست نیست. مسلم است که اتحادیه برای رفرم ها ، در شرایط کار و زندگی کارگران مبارزه می کند ولی ضرورتاً رفرمیستی نیست. رفرمیستی هنگامی است که نخواهد از سرمایه داری فراتر برود یا اصلا مخالف چنین چیزی باشد ، یا سازشکار باشد. کسی که مدعی است،اتحادیه رفرمیستی است ، باید جواب بدهد، چرا بسیار از انقلابیون بزرگ، از جمله انقلابیون بزرگ مارکسیست از آن حمایت کرده اند؟ خیلی صریح و روشن میگویم: تا آنجا که من می دانم، تا بحال کسی برای ما توضیح نداده، که چرا این حمایت این انقلابیون بزرگ کمونیست اشتباه بوده و یا شرایط حال عوض شده و باید آنها را کنار گذاشت. کسی بما چنین توضیحی در جنبش چپ ایران نداده یا لااقل من نشنیده ام که داده باشند. بنابراین خیلی خوب است که بقول آخوند ها " بنشینند و دود چراغ بخورند" و این را توضیح بدهند.

اینطور ی نمی شود که هر بحثی را با یک سلسله، به اصطلاح شعار و شلوغ کاری حل و فصل کنند. اینها باید با کمال خونسردی به ما توضیح بدهند که چرا نظر مارکس در مورد اتحادیه غلط بوده است؟ چرا نطرروزا لوکزامبورگ در مورد اتحادیه غلط بوده است؟ چرا لنین که همواره به طرز خاصی از اتحادیه دفاع میکرده، اشتباه می کرده است یا حالا دیگر آنها بدرد نمی خورد؟ کسی به ما توضیح نداده و ما چنین چیزی را نشنیده ایم .

اما اگر کسی مدعی است ( البته اگر چنین کسی واقعا پیدا بشود ) که صرفاً با تکیه بر اتحادیه هم میشود، سرمایه داری را برانداخت ، مسلم است که هذیان می گوید. من لااقل جزء آنها نیستم و معتقد نیستم که چنین آدمهایی سوسیالیست هستند و برای سوسیالیسم مبارزه می کنند. اتحادیه مستقیما نمی تواند، چنین نقشی داشته باشد . اما بطور مستقیم اتحادیه دو کار را انجام می دهد:

اول این که اتحادیه ، بدون منتظر ماندن به شرایط انقلابی ، کارگران را در شرایط کارشان و در شرایط زندگی شان ، متشکل می کند. از همین الان هم اینکار را می کند و کارگران را حول خواسته ها و نیازهای جاری شان ، متشکل می کند. طبیعتا ایجاد آگاهی و همبستگی طبقاتی را نیزدر بین آنها پیش می برد.

دوم این که اتحادیه به عموم کارگران توجه دارد ، نه تنها به کارگران انقلابی و سوسیالیست . باید توجه داشته باشیم و- این نکته خیلی مهمی است – که پرولتاریا یا طبقه کارگر، آنگونه که مارکس آنرا می فهمد، خود بعنوان یک نیروی اجتماعی ، ظرفیتهای بزرگی دارد و اندیشه های والا ، روی این ظرفیت ها، فقط می توانند ، سوار بشوند! این چکیده واساس ماتریالیسم تاریخی مارکس است. کسی که اینرا انکارمی کند ، می تواند آدم بسیار عزیزی باشد ولی از سنت مارکسیستها دفاع نمی کند. من نمی گویم باید مثل آیات الهی از نوشته های مارکس دفاع کرد. ولی کسی که به نام مارکس ، می خواهد این کا ر را بکند، خوب است یاد بگیرد که بنیاد آموزش و تفکر مارکس ، اساسا ماتریالسم تاریخی است. این نیست که با اندیشه های بزرگ انسان های بزرگ، دنیا تغییر می کند یا دنیای سرمایه داری و دنیای جدید تغییر می کند.

مارکس نکته اش این است که اکثریت طبقه زحمتکش ( دقت کنید: روی این کلمه " اکثریت" تأکید میکنم ، یعنی اکثریت جامعه و اکثریت جمعیت) از طریق بر خاستن برای دگرگونی شرایط زندگی اش است که می تواند نظام موجود را در هم بشکند و نظام دیگری را پایه ریزی بکند. نه اینکه، یک عده ا نساندوست، یک عده دانشمند، یک عده آدمهای با سواد، آگاه و نابغه هستند که کارگران را نجات می دهند. این همان اصل خود رهانی طبقه کارگر است.

کارگران خودشان از طریق ا نباشتن تجارب و آگاهی هست که می توانند، به همبستگی طبقاتی شان ، دست پیدا کنند. کسی که اینرا نادیده می گیرد و فقط به کارهای انقلابی انقلابی ها توجه دارد، نمیتواند به دگرگونی بزرگ انقلابی برخیزد. زیرا انقلابی ها علی القاعده اقلیت هستند و حتی در مجموع اقلیت کوچکی هستند. کسانی که فقط انقلابی ها را میبینند ، درواقع به این اصل توجه ندارند که طبقه کارگر خودش، پایه و عامل اساسی تغییر است . همین کارگران ظاهراً بی سواد، نادان، خرافاتی هستند که از طریق پیکارهای طبقاتی، از طریق مبارزات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی شان می توانند، خودشان را بالا بکشند و نظام جدیدی را پایه ریزی ککند. این نکته اصلی است.

نکته دیگری هم که خیلی مهم است و می بایست به آن توجه شود، این است که، گفته می شود اساسا جنبش کارگری با اتحادیه بوروکراتیزه می شود. این حقیقت دارد. واقعیت اینستکه جنبش اتحادیه ای در خیلی جا ها بوروکراتیزه می شود وتجربه های زیادی نشان میدهد که با بوروکراتیزه شدن سطوح بالای اتحادیه ها رهبری آنها به خواست های کارگران بی اعتنا میشوند و به راحتی در خدمت سرمایه داری در میآیند. ولی سؤال این است که آیا تشکل های دیگر بوروکراتیزه نمی شوند؟

این در ذات اتحادیه نیست که بوروکراتیزه می شود. در اساس ، از نفس افتادن پیکارهای طبقاتی به هر دلیلی از دلایل ، است که رهبران اتحادیه ها را به نیروی جدا از پایه تبدیل میکند ، نیرویی که میکوشد با کارگران بعنوان سیاهی لشکر برخورد کند و در معاملات خود با سرمایه داران از آنها استفاده کند. این نکته ای است که باید به آن توجه ویژه بشود. علل بوروکراتیزه شدن اتحادیه ها و نیز تشکل های دیگر را بایستی از طریق بررسی دقیق تجارب کارگری و هم چنین انقلابی باید شناخت. متأسفانه نه فقط اتحادیه ، بلکه همه تشکل های کارگری و انقلابی دائماً در خطر بوروکراتیزه شدن هستند.

من در این گفتگو، خیلی تیتروار، عنوان ها را گفتم واساس ماجرا این ا ست که؛ اتحادیه های کارگری حالا حتی در کشورهای پیشرفته نه به دلیل اینکه بروکراتیزه شده اند، بلکه به دلیل اینکه شرایط مبارزه طبقاتی کارگران تغییر کرده، آرایش تشکل ها تغییر کرده، به آن صورت قبلی نمی توانند، خود را پیش بکشند و حالت تهاجمی داشته باشند. درشرایطی که مثلا نیروی کار ارزان آسیای شرقی، زیر پای مثلا کارگر آلمانی را خالی می کند ، اینجاست که اتحادیه ها تا حدودی ، قدرت چانه زنی خود را از دست می دهند. من فکر نمی کنم که مثلا اگر شورا ها یا مثلا کمیته های کارخانه بودند، خیلی این قضیه عوض می شد.

در هر حال اینجا فقط به تیترهایی اشاره کردم و می دانم خیلی هم ازآنچه حد برنامه شما بود ، طولانی تر شد.

پایان

برچسب‌ها:


جنگ و جنبش ضد جنگ



گفتگوی سایت اتحاد چپ کارگری با یاسمین میظرعضو این اتحاد وفعال کارزار بین المللی ضد جنگ و ضد جمهوری اسلامی

Campaiqn Hands Off the People of Iran



سوال : همانطور که می دانید پرونده ی اتمی ایران در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد قراردارد، موضع شما نسبت به مسئله تحریم چیست؟



یاسمین میظر:کارزار ضد جنگ امپریالیستی و ضد جمهوری اسلامی هم با حمله نظامی وهم با تحریم مخالف است ، چرا که تحریم اقتصادی در نهایت منجربه فقراقتصادی بیشترمردم می گردد و بارآن بدوش مردم زحمتکش جامعه تحمیل می گردد . سیاست تحریم ادامه سیاست جنگی است . با تحریم مخالفیم تا آماده سازی شرایط جنگ را افشاء کنیم ؛ در عین حال افشاء کردن سیاست جنگ طلبانه و بحران آفرینی های رژیم جمهوری اسلامی هم دستورکار کارزار است .



سوال : آیا موضع مخالفت با تحریم عملا به معنای در غلطیدن به موضع یکسوی دیگرتضاد یعنی رژیم ایران نیست؟



یاسمین میظر:خیر، اینطورنیست . مسئله ی تحریم عملا حتی می تواند به تقویت مواضع رژیم بیانجامد . رژیم جمهوری اسلامی با ید با فشار از درون و از پایین تضعیف و در نهایت سرنگون شود ونه ازبیرون و فشار از بالا . تحریم در مجموعه سیاست تغییر رژیم از بالا صورت می گیرد و می تواند به قدرت مافیای اقتصادی در تحمیل فشارهای اقتصادی به مردم نیزکمک رساند. از نظرسیاسی نیزمردم را تحت فشار دولتی قرارمی دهد که فشارهای تهدید کننده ی خارجی را بهانه ی سرکوب خشن تر اعتراضات داخلی قرارمی دهد . از این نظر مخالفت با تحریم ، مخالفت با دخالت خارجی از یکسو و مخالفت با رژیمی نیزهست که همواره بدنبال بهانه ی خارجی برای تشدید سرکوب داخلی است . کارزار روی سرنگونی رژیم بدست مردم تاکید قاطع دارد.



سوال : نیروهایی اما در جنبش ضد جنگ هستند که مخالفت آنان با امپریالیسم و سیاست های جنگ طلبانه اش الزاما نشانگردر پیش گیری یک سیاست مستقل در مقابل دوطرف درگیرنیست ، ارزیابی شما از مواضع این نیروها چیست ؟



یاسمین میظر: به نظر ما در جنبش ضد جنگ علاوه بر نیروهای پاسیفیست نیروهای دیگر تحت نام چپ بویژه ازملیتهای اروپایی فعالیت می کنند که تحلیل طبقاتی از مسئله جنگ ندارند. غالب اینها فکر می کنند دردرگیریهای بین المللی باید طرفدار شکست ارتش امپریالیستی باشند و به همین دلیل چنان به موضع یکجانبه ای در می غلطند که مواضع جنگ طلبانه و ملیتاریسم طرف دیگر را فراموش می کنند . ارزیابی ما این است اینها جناح راست جنبش ضد جنگ هستند . شباهت مواضع اینها به مواضع لنین که طرفدارشکست ارتش کشورخودی بود ( و در این جا ارتش کشور های امپریالیستی غرب ) ، شباهتی ظاهری است . البته اشتباه عمده این نیروها این است که تصورمی کنند بقول معروف ،" دشمن دشمن من دوست من است" و همین توهم باعث می شود که در مواقع بحرانی صفوف خود را حتی با صفوف نیروهای ارتجاعی در هم می ریزند . برخی هم نیروهای فرصت طلبی هستند که سعی می کنند با موضع گیریهای یک جانبه علیه امپریالیسم ، حمایت های مادی و اجتماعی قطب دیگر را بخود جلب کنند . مثلا در کارزار های انتخاباتی روی رای اقلیت های قومی و مذهبی مهاجربه کشورهای غربی حساب بازکرده اند . واقعیت اما همچنین این است که علاوه برنیروهای نامبرده ، فعالترین سازماندهنده گان جنبش های ضد جنگ ازجنبش های ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی و نیروهای رادیکال چپ هستند و سیاست مستقلی را پیگیری می کنند.

بنابراین واقعیت این است که گروهبندی متفاوت در جنبش ضد جنگ وجود دارد، جنبش ضد جنگ اصولا جنبشی گسترده است و لایه های متفاوتی را در بر می گیرد . بهمین خاطر هر کدام از این گروهبندیها بر اساس بینش خاص خودش شکل گرفته است و ما بنابراصل سیاست مستقل خود همواره گروهبندیهای دیگر و سیاست هایشان را مورد انتقاد قرارمی دهیم .



سوال : با وجود این تفاوتها آیا می توان در همسویی های ناگزیر بر علیه جنگ همکاریهایی نیز در سطح عمومی نیروهای ضد جنگ سازمان داد؟



یاسمین میظر:همکاری عمومی مثل شرکت در تظاهرات ضد جنگ، هم ممکن است و هم لازم است . تظاهرات ضد جنگ برای جلب افکار عمومی است و طبیعتا دراین فرصت ها بایستی بیشترین تلاش را برای افشای ماهیت جنگ امپریالیستی انجام داد . فعالین کارزار ما، اما همواره ازسیاست شرکت مستقل تبعیت می کنند و با شعارهای مستقل خود شرکت می کنند و متینگ های مستقل خود را برگزارمی کنند؛ در عین حالیکه در حرکت های عمومی نیزحضورفعال دارند . باید به یک واقعیت دیگر نیز توجه داشته باشیم ؛ صرفنظر ازرهبران سیاسی برخی احزاب که می دانند سیاست را چگونه به نرخ روز عرضه کنند ؛ بسیاری از فعالین جنبش ضد جنگ و فعالین محلی از اوضاع منطقه و ماهیت رژیم های حاکم و اوضاع داخلی کشوری مثل ایران از آگاهی واطلاع نازلی برخوردارند . بعلاوه در رسانه ها و مطبوعات نیز تصاویر واقعی از اوضاع جامعه ایران انعکاس نمی یابد . ما در تجربه بارها دیده ایم که مثلا تصور درستی از موقعیت طبقه کارگر ایران و مبارزات کارگران، از موقعیت جنبش زنان و مبارزات زنان و همچنین مبارزات سایر نیروهای سیاسی مترقی و روشنفکران ایران ندارند . درحقیقت از کمبود اطلاعات و شناخت به محدودیت انتخاب رسیده اند و بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرده اند . وقتی در یک سخنرانی و جلسه ی پرسش و پاسخ ابعاد جنبش اجتماعی در ایران شکافته می شود ؛ ما می بینیم ، نظرها هم تاثیر می پذیرد و تغییر می کند . در همین زمینه هست که نوعی مشخصی از همکاری برای بحث و مناظره را می توان سازمان داد وتبادل اخباردر سطح جنبش ها کاری لازم وضروری هست .



سوال : بعد ازحمله به افغانستان و حمله به عراق این ذهنیت تقویت شد که جنبش ضد جنگ قادر به پیشگیری جنگ نیست، چگونه باید با این ذهنیت که به انفعال و حساسیت نسبت به خطرجنگ دامن می زند مقابله کرد ؟



یاسمین میظر: البته این درست است که فقط با تظاهرات وبه تنهایی نمی توان ازوقوع جنگ جلوگیری کرد. سوی دیگرواقعیت اما این است که تظاهرات ضد جنگ بازتاب مخالفت با جنگ و سیاست های جنگ طلبانه در کل جامعه است . تظاهرات یک نمایش خیابانی است . یک نمایش سیاسی برای بلند کردن صدای مخالفین ضد جنگ و حساس نگه داشتن افکارعمومی در مقابله با تلاشهایی که قدرت های رسانه ای برای زمینه سازی جنگ انجام می دهند . مثلا دربریتانیا اگر تظاهرات ضد جنگ نمی بود و فشارافکارعمومی ایجاد نمی شد آقای برلر، پیش ازموقع مسند قدرت را ترک نمی کرد . طبق ارزیابی ها الان 70 درصد از مردم بریتانیا با جنگ مخالفند و همین رشد مخالفت با جنگ نتیجه فعالیت به اشکال مختلف بر علیه جنگ هست . بنابراین عقب راندن اهرمهای قدرت بویژه در کشور های جنگ طلب و جنگ افروز بویژه در کشور های درگیرفقط با فشار افکار عمومی ممکن است . دستکم دامنه ی مانورسیاسی آنان را کم می کند وآنان هر چه بیشترسمج باشند ، ماهیت ارتجاعی آنان را بیشتر نشان می دهد . البته ما بعنوان بخشی از فعالین جنبش ضد جنگ خواهان رادیکال شدن هر چه بیشتر حرکتهای ضد جنگ هستیم ، ولی این هم واقعیتی است که وقتی از جنبش عمومی ضد جنگ صحبت می کنیم بایستی به محدودیت های آن هم آگاه باشیم .



سوال : پس منظور شما این است که هدف جنبش ضد جنگ فقط جلوگیری از وقوع جنگ نیست و اهداف سیاسی دیگری نیز وجود دارد، رئوس این اهداف سیاسی کدامند ؟



یاسمین میظر: ما در کارزار ضد جنگ ، فعالیت هایمان بهم پیوسته است . ما فعالیت سیاسی را از فعالیت ضد جنگ و فعالیت در دفاع از حقوق و مطالبات کارگری جدا نمی کنیم . ما از موضع منافع و مطالبات این جنبش ها بطور مشخص ، جنبش زنان، کارگران ، دانشجویان وملیتهای تحت ستم در جنبش های بین المللی شرکت می کنیم . جنبش ضد جنگ جنبش برعلیه سرمایه داری در کشور خودمان و در سطح بین المللی است . مطالبات و حقوق اولیه مطرح در سطح جنبش های اجتماعی همان حقوقی است که سرمایه داری روزمره نقض می کند . دولت ایران نیز که از کارفرمایان کشور محسوب می شود و هم بنابه اینکه کنترل یک اقتصادی ادغام یافته درسرمایه جهانی را داراست ، دربسیاری موارد ازسیاست های بین المللی تبعیت می کند . اگراختلافات و تضاد منافع گروه های مختلف سرمایه، روابط فی مابین شان را با تنش و بحران روبرو و حتی آنها را تا آستانه جنگ سوق می دهد ، ریشه اش درهمین نوع روابط وتقسیم منافع است . بنابراین وقتی بر علیه دو قطب جنگ طلب هستیم ؛ مسئله دفاع از منافع جنبش های اجتماعی هدف عاجل است و همین مسئله باعث می گردد که ما بر خلاف نیروهای پاسفیست با مسئله جنگ، طبقاتی برخورد نمائیم ودر تبلیغات سیاسی هم همواره روی مطالبات طبقاتی - سیاسی بکوبیم .



سوال: در کارزار مشخصی که فعالیت می کنید ، اهداف کارزار چگونه فورمولبندی شده که توانسته حمایت طیفی نسبتا وسیع را با خودش همراه کند؟



یاسمین میظر: کارزار ضد جنگ که من در آن فعال هستم تا کنون توانسته حمایت تعداد کثیری از دانشگاهیان و دانشجویان را بخود جلب نماید . این کارزار با صراحت روی مسائل حاد درون جامعه ایران انگشت گذاشته است و بیش ازهمه آدمهای مطلع درسطح بین المللی را قانع کرده است که در مخالفت با جنگ حامی جنبش های اجتماعی درون جامعه ایران نیز باشند. شما اگر به فراخوان کارزار نگاه کنید ، متوجه این امر می شوید که ما مسئله جنگ را در متن اوضاع خاورمیانه و سیاست های طرفین درگیر اختلافات در سطح بین المللی بررسی کرده و مطالبات مشخصی را مطرح کرده ایم که اکثریت کارگران و زحمتکشان ایران چه پیش از جنگ و چه با حاد تر شدن اوضاع همان مطالبات را دارند . ما با نظامی گری در همه ابعادش مخالفت کرده ایم . بعبارتی اگر با تسلیحات اتمی مخالفیم در کل منطقه با آن مخالفیم و همین نشان می دهد که مسئله این کارزار، فقط درگیری مشخص بین غرب و ایران به بهانه ی سیاست تسلیحاتی و اتمی نیست و فرا ترازآن سعی کرده ایم اشتراک منافع اینان را علیه منابع کارگران وزحمتکشان منطقه و ایران را نیز برجسته کنیم و توجه نیروهای بیشتری را درسطح کشورهای گوناگون به خواستهای کارزارجلب نمائیم . ما سعی کرده ایم فاکتورسوم را به مسئله روزتبدیل نمائیم و نشان دهیم مردم و جنبش های مردمی همین فاکتورسوم هستند .



اگر بتوان نیروهایی که به کارزار پیوسته اند را در چند دسته قراردهیم ؛ باید بگویم ، تا کنون 160 نفرازآکادمیک های برجسته ی جهان ، فراخوان کارزار را امضا کرده اند که نوام چامسکی ، گونزالس ، .... جزء این عده هستند . در میان فعالین کارگری بدلیل اینکه رده های بالای اتحادیه های کارگری نمی خواهند نسبت به مسئله جنگ موضع گیری کنند ؛ با این وجود ازبدنه ی فعالین کارگری تعدادی امضاء کرده اند ، تعداد زیادی هم از بین هنرمندان مثل " کن لوج" که

فیلم ساز است و تعدادی روزنامه نگار وهمچنین فرهنگیان نیز حمایت کرده اند ، چند تن از نماینده گان پارلمان ، تعدادی هم ازفعالین سیاسی هستند . علاوه بر این حمایت ها تاکنون بیش از 30 جلسه ی سخنرانی در بریتانیا و ایرلند برگزار شده که طی آنها اهداف کمپین توضیح داده شده است و همین جلسات کمک می کند به توسعه ی گرایش مخالف با جنگ در نقاط مختلف .



سوال : حمایت بین المللی طبیعتا بشکل دوسویه تحکیم می یابد ، به نظر شما فعالین جنبش های اجتماعی در ایران چه سهمی در تقویت این پیوندها دارند؟



یاسمین میظر: فعالین جنبش ها در درجه اول باید هر چه بیشتر مطالبات خود را روشن و مشخص بیان کنند . زمینه ی عینی وجود دارد که بر مبنای مطالبات مشخص نقاط تلاقی این مطالبات را در سطح بین المللی مبنای همبستگی فعالین جنبش درایران واز کشورهای دیگر قرارداد .مثلا مبارزه بر علیه خصوصی سازی . مسئله ای که در تمام کشور ها فعالین جنبش ها بویژه فعالین جنبش کارگری با آن روبرو هستند . دوم اینکه فعالین جنبش ها در ایران نیز حمایت ها وهمبستگی های متقابل خودشان را با فعالین جنبش ها از کشور های دیگر بیان نمایند .در حال حاضر مشکل ارتباط گیری و برقراری ارتباط متقابل مشکل اصلی نیست . مشکل اصلی بکارگیری زبان مشترک است . فعالین جنبش های اجتماعی بایستی بسمتی حرکت کنند که بر مشکل زبان و ترجمه مطالب شان،راسان اقدام کنند تا ازطریق دستکم انعکاس فعالیتهایشان به زبان انگلیسی بسهم خود قدمی در برقراری ارتباط های بین المللی بردارند . در این زمینه به فعالین کارگری می توان نیزیاری رساند .

فعالین ایرانی در خارج کشور هم امروزه در بهترین موقعیت برای تشدید فعالیت روبرو هستند .چرا که مسائل منطقه و ایران در راس مسائل روزجهان قراردارند . دراینجا هم مشکل زبان نقش زیادی در برقراری ارتباط و گسترش فعالیت ها دارند . علاوه براین مشکل نیروهای ایرانی در خارج از کشور بایستی مواضع روشن تر وشفاف تری نسبت به متحدین خود در عرصه بین المللی داشته باشند . بعنوان مثال وقتی تعدادی از فعالین کارگری در آن واحد انتظار دارند از نهادهای بین المللی وابسته به قدرت ها حمایت و همبستگی بگیرند و در همان واحد انتظار حمایت از فعالین مستقل جنبش های اجتماعی نیز دارند ؛ طبیعتا کاربه مشکل بر می خورد . امروزه حتی امکان مانورتاکتیکی بین دو نیرو نیست و به فرصت طللبی تعبیرمی شود و از شدت حمایت و همبستگی ها می کاهد . بنابراین به نظر من تعدادی از نیروهای سیاسی و فعالین ایرانی با وجود شعارهای چپ خودشان را درگیرجنبش ضد جنگ و ضد امپریالیسم نمی کنند ؛ چونکه به ناجیانی از بالای سر مردم امید بسته اند . جنبش ضد جنگ به این اعتباریک انتخاب سیاسی است . بر عکس نیروهای ایرانی که خودشان را بطور فعال ، درگیرجنبش ضد جنگ کرده اند ، آن نیروهایی هستند که به سازماندهی مستقل تشکل های توده ای و به مطالبات مستقل جنبش ها ی اجتماعی باوردارند به کارزارضد جنگی پیوسته اند که از همه مهمترچشم اندازمبارزات کارگری را رشد این مبارزات تا سطح کنترل کارگری قرارداده است . ما از هر گونه همکاری با این دسته آخر از نیروها حمایت می کنیم . انعکاس اخبارمبارزات کارگران و زحمتکشان جامعه خودمان عرصه وسیعی است که وظایف بیشماری را پیشاروی ما قرارمی دهد . وظایف این عرصه را البته می توان مشترک سازمان داد . در مورد مسئله نوع فعالیت ها نیز الزاما نباید همه به یک کارزار به پیوندند. هرچقدرکارزار ها ی بیشترومتنوع تری وجود داشته باشد، موثرتر هم خواهد بود . مسئله اصلی این است که راستاهای فعالیت ها هماهنگ شود و در خطوط اصلی سیاست های مستقل و انقلابی راهنمای عمل ما باشد . همین مضمون فعالیت است که بیشترین کمک را به هماهنگی می نماید ودر مواردی هم چه بسا شکل مشترک سازمانیابی خودش را پیدا کند. شرایط محلی نیزدرچگونگی فعالیت ها نقش بازی می کند . بهر حال باید بصورت متقابل تلاش کرد راه های مناسب همکاری و هماهنگی را پیدا کرد .



سوال : کدام نیروها در سازماندهی این سلسله جلسات سخنرانی نقش داشتند ؟



یاسمین میظر:

در انگلیس و اسکاتلند فعالین کمپین برای ایجاد حزب مارکسیستی در بریتانیا- اعضای حزب کمونیست بریتانیا – فعالین جنبش برای سوسیالیسم و برخی از فعالین منفرد در سازماندهی این سلسله جلسات کمک کرده ند . در

ایرلند گروههایی چون دمکراسی سوسیالیستی – شبکه سوسیالیستی ایرلند به ما کمک کردند و شورای اتحادیه های کارگری شهردابلین برگزار کننده جلسه در دابلین بود.

.

جلسه هایی که در دانشگاهها ی لیدز- شفیلد برگزار شد توسط گروه "دانشجویان کمونیست "سازماندهی شد در آکسفورد اتحادیه استادان دانشگاه و شورای اتحادیه های کارگری شهر از ما دعوت کردند و در دانشگاههای اسکاتلند گروه دانشجویان ضد جنگ و اتحادیه استادان دانشگاه برگزار کننده جلسه بودند.



سوال : نظر شما در باره آن دسته از ایرانیانی که همسویی با سیاست غرب وآمریکا را پیشه کرده اند چیست؟



یاسمین میظر:

طبیعتا سیاست ما طرد این نیروها ست . اینها جزء آن دسته کسانی هستند که به تغییرات از بالا دلخوش کرده اند و در عمل نشان داده اند که به نیروی خود مردم برای تغییر شرایط باورندارند و نتیجتا اینکه اینها نمی توانند مورد اعتماد نیروها و فعالین مستقل قرارداشته باشند وبایستی هرروزبیشترافشا و طرد شوند . برخی از دانشگاهیان مدافع کارزار تصمیم گرفته اند در مورد شیوه کار ایالات متحده در براه اندازی انقلابهای مخملی کار تحقیقی انجام دهند و نتایج آنرا در اختیار ما قرار دهند.



سوال : کارزار چه برنامه هایی را در دستور کار خود قرار داده است؟

یاسمین میظر:

ما این مرحله را شروع کار خود میدانیم و قصد داریم بر پایه حمایتهای بدست آمده پاییز امسال 2 سمینار یک روزه در شهرهای– گلاسکو و دابلین برگزار کنیم و در پی آن کنفرانسی شامل بحث سیاسی و بخشی برای سازماندهی سراسری کارزار طی دو روز در لندن برگزار کنیم .



سوال : اخبارو گزارش فعالیت های کارزار ضد جنگ چگونه انعکاس می یابد؟

یاسمین میظر:

کارزار ضد جنگ تارنمای ویژه خودش را دارد که با همکاری نیروهای بین المللی سازماندهی شده است و بطورمنظم گزارشات و اخبارفعالیت فعالین کارزار را منتشرمی کند. علاوه بر این بسیاری از فعالین کارزار در رسانه ها ی جمعی خاص خودشان این گزارشات را منعکس می کنند ؛ منجمله تارنمای اتحاد چپ کارگری- سایت حزب کمونیست بریتانیا بطورمرتب در انعکاس گوشه از این گزارشات تلاش کرده است . علاقه مندان می توانند با مراجعه به آدرس تارنمای کارزار در جریان مشروح اخبارفعالیت ها قراربگیرند و برای همبستگی ، فراخوان کمپین را امضاء نمایند.

http://www.hopoi.org



***

لیست فعالین و حامیان کارزار :



شخصیتهای سیاسی


شخصیتهای هنری – فرهنکی - حقوقدانان

Jill Evans MEP - Plaid Cymru, Wales
Jens Holm MEP - Left Party (Vänsterpartiet), Sweden
Stephen Hughes MEP - Labour, NE England
Diane Abbott MP - Labour
Harry Cohen MP - Labour
John McDonnell MP - Labour
Adam Price MP - Plaid Cymru
Linda Riordan MP - Labour
Senator David Norris - Seanad Éireann
Tony Gregory TD - Dáil Éireann
Aengus Ó Snodaigh TD - Dáil Éireann
John Dallat MLA - SDLP, deputy speaker, NI Assembly
Daithí McKay MLA - Sinn Féin
Robin Harper MSP - co-convener, Scottish Green Party
Patrick Harvie MSP - Scottish Green Party
Elaine Smith MSP - Labour
Sandra White MSP - Scottish National Party
Dr Bill Wilson MSP - Scottish National Party
Jennette Arnold AM - Labour, London Assembly
Helen Mary Jones AM - Plaid Cymru
Jenny Jones AM - Green Party, London Assembly
Rhodri Glyn Thomas AM - Plaid Cymru
Leanne Wood AM - Plaid Cymru
Tommy Sheridan - Solidarity
Peter Tatchell - OutRage
Dr John Barry - co-chair, Green Party in Northern Ireland
Dr Derek Wall - male principal speaker, Green Party
Chris Ballance - former Green MSP
Matyas Benyik - President, ATTAC Hungary
Dr Judith Brown - Director, Arab Media Watch
Gerry Byrne - vice-chair, Campaign for a New Workers Party
Jack Conrad - writer and activist
Craig Murray - former UK ambassador to Uzbekistan
Patrick Nulty - Chair, Labour Youth (Ireland)
Dr Ambalavaner Sivanandan - Director, Institute of Race Relations
Ali Syed - chair, Bearsden & Milngavie Labour Party
Dave Wetzel - president, Labour Land Campaign (pc)
Cllr Lutfa Begum - Respect, Tower Hamlets
Cllr Vincent Crosby - Labour, Sedgefield
Cllr Chris Flood - Socialist Party, Lewisham
Cllr Maurice Frankland - Labour, Stockton-on-Tees
Cllr Jackie Grunsell - Save Huddersfield NHS, Kirklees
Cllr David Harrington - Independent, Stockton-on-Tees
Cllr Rania Khan - Respect, Tower Hamlets
Cllr Fozol Miah - Respect, Tower Hamlets
Cllr Oliur Rahman - Respect, Tower Hamlets


Rich Aitken - production director, Nimrod Productions
Yasmin Alibhai-Brown - columnist and author
Tracy Angelina
Attila the Stockbroker - poet, musician, and songwriter
Bill Bailey - actor and comedian
William Blum - author on US foreign policy
Tam Dean Burn - actor
Dr Helen Caldicott - physician, writer, and activist
Treasa Ni Cheannabhain
Mark Curtis - historian and journalist
Darren Deicide - musician and activist
Denise DuFault - President, Apple Tree Productions
Róisín Elsafty - sean-nós (Irish traditional) singer
Kekoo & Khorshed Gandhy - Gallery Chemould, Bombay
Dick Gaughan - musician
Matt Harvey - poet and columnist
Chris Holden - anti-war artist
Sunny Hundal - journalist and blogger
Robb Johnson - musician, songwriter, and author
Stan Keable - Pres, Int Communist Esperantist Collective (IKEK)
Naomi Klein - author, journalist, and activist
Professor Joel Kovel - editor, Capitalism Nature Socialism
Terry Liddle - vice-chair, South Place Ethical Society (pc)
Ken Loach - filmmaker
Jimmy McGovern - scriptwriter
Bill Madden - musician, singer-songwriter, and activist
Michael Mansfield QC
Iman Mersal - poet
Dr Majid Naficy - poet and human rights activist, USA
Dave Osler - journalist and author
John Pilger - journalist and writer
Guy Picciotto - singer/guitarist, Fugazi
Tom Robinson - songwriter and broadcaster
Leon Rosselson - writer and musician
Martin Rowson - cartoonist
Dr Ali S-Amiri - senior technical director, OCETA
Peggy Seeger - singer, songmaker, and activist
Michelle Shocked - singer-songwriter
Mark Steel - columnist and comedian
Charlotte Westenra - theatre director
Dave White - guitar technician
Kathryn Williams - singer-songwriter
Haifa Zangana - writer

پ



EDUCATION


دانشگاهیا ن

Dr Matthew Adams - University of Brighton
Nafeez Ahmed - University of Sussex
Dr Nadje Al-Ali - University of Exeter
EC Apling - formerly University of Reading
Dr Anthony Ashbolt - University of Wollongong, Australia
Professor Bill Ayers - University of Illinois at Chicago
KS Balakrishnan - University of Malaya, Kuala Lumpur
Professor Harald Bauder - University of Guelph
Dr Gurminder K Bhambra - Keele University
Dr Patrick Bernhagen - University of Aberdeen
Professor Andreas Bieler - University of Nottingham
Professor Cyrus Bina - University of Minnesota, Morris
Marianne Bøe - University of Bergen
Dr Tracy Bowell - philosopher, Aotearoa New Zealand
Professor Bill Bowring - Birkbeck College, University of London
Dr Maud Bracke - University of Glasgow
Professor Susanne Brandtstadter - University of Oslo
Dr Peter Bratsis - University of Salford
Dr Keith Breen - Queen's University Belfast
Dr Terry Brotherstone - University of Aberdeen
Dr Jeff Browitt - University of Technology, Sydney
Professor Verity Burgmann - University of Melbourne
Dr Gideon Calder - University of Wales, Newport
Dr Ben Campbell - University of Durham
Liam Campling - School of Oriental and African Studies
Dr E Paula Casal - University of Reading
Dr Sharad Chari - LSE & University of KwaZulu-Natal, South Africa
Dr Shohini Chaudhuri - University of Essex
Professor François Chesnais - University of Paris XIII: Paris-Nord
Denzil Chetty - University of KwaZulu-Natal, South Africa
Professor Noam Chomsky - MIT
Dr Carmel Cloran - University of Wollongong, Australia
Professor Dana L Cloud - University of Texas, Austin
Professor David Cockburn - University of Wales, Lampeter
Professor Lorraine Code - York University, Toronto
Rabbi Professor Dan Cohn-Sherbok - University of Wales, Lampeter
Dr Phil Connors - Deakin University, Australia
Professor Christine Cooper - University of Strathclyde
Professor Arif Dirlik - Chinese University of Hong Kong
Professor Drucilla Cornell - Rutgers University
Dr Andrew Cumbers - University of Glasgow
Dr Rolf Czeskleba-Dupont - University of Roskilde
Professor Hamid Dabashi - Columbia University
Dr Gary Daniels - Keele University
Dr Ramon Das - Victoria University of Wellington, Aotearoa New Zealand
Dr Jonathan Davies - University of Warwick
Professor Mike Davis - University of California, Irvine
Dr Manali Desai - University of Kent, Canterbury
Dr James Dickins - University of Salford
Professor Chris Doran - University of New Brunswick
Dr Gordon Downie - University of the West of England
Dr Richard Drayton - University of Cambridge
Professor Gavin Edwards - University of Glamorgan
Professor Regi Theodor Enerstvedt - University of Oslo
Professor Piet Erasmus - University of the Free State, South Africa
Professor Mary Evans - University of Kent
Professor Richard Falk - Princeton University & University of California, Santa Barbara
Professor Suman Fernando - University of Kent & London Metropolitan University
Dr Clare Finburgh - Centre for Theatre Studies, University of Essex
Dr Paul Flewers - historian
Dr Tony Fluxman - Rhodes University, South Africa
Professor Bridget Fowler - University of Glasgow
Professor Bill Freund - University of KwaZulu-Natal, South Africa
Professor Steve Fuller - University of Warwick
Professor Laszlo Garai - University of Szeged, Hungary
Dr Saeed Ghahremani - University of Chicago
RR Rockingham Gill - University of Wales, Lampeter
Professor Mike Gonzalez - University of Glasgow
Professor Colin Groves - Australian National University
Dr Susanne Hakenbeck - University of Cambridge
Professor Allan Dreyer Hansen - University of Roskilde
Dr Kenneth Hansen - University of Oslo
Dr Ben Harker - University of Salford
Dr Rumy Hasan - University of Sussex
Dr Eric Herring - University of Bristol
Dr Johannes Hoff - University of Wales, Lampeter
Professor James Holstun - SUNY Buffalo, USA
Mehdi Husaini - UCU University & College Union
Dr Nabila Jaber - University of Canterbury, Aotearoa New Zealand
Fiona Jackson - University of KwaZulu-Natal, South Africa
Rosemary Jane - University of Portsmouth
Dr Diana Jeater - University of the West of England
Caterina Jeffcote - University of Portsmouth
Dr Fiona Jenkins - Australian National University
Professor George Joffe - King's College, London & University of Cambridge
Peter Jowers - University of the West of England
Professor Guy Julier - Leeds Metropolitan University
Dr Gerry Kearns - University of Cambridge
Professor Jeremy Keenan - University of Exeter & University of Bristol


Kazim Khan - City University, London
Professor Ray Kiely - Queen Mary, University of London
Professor Robert Kirchner - University of Alberta
Dr Gilton Klerck - Rhodes University, South Africa
Dr Max Koch - Queen's University Belfast
Dr Chandra Kumar - Rhodes University, South Africa
Salam al Kuntar - University of Cambridge
Professor Vinay Lal - University of California, Los Angeles
Professor James Laxer - York University, Toronto
Dr Matt Lee - University of Greenwich
Professor Madeleine Leonard - Queen's University Belfast
Professor Ruth Lister - Loughborough University
Dr James A Luchte - University of Wales, Lampeter
Dr Stephen M Lyon - University of Durham
Professor Gavan McCormack - Australian National University
Professor Alan Macfarlane - University of Cambridge
Professor Colin McGinn - University of Miami
Professor Moshé Machover - King's College, London
Professor John McIlroy - Keele University
Dr Michael McKinley - Australian National University
Dr Anne Macklin - University of Leeds
Dr Mike Macnair - University of Oxford
Professor Manning Marable - Columbia University
Leo Marai - University of Papau New Guinea
Professor György Márkus - University of Sydney
Professor Sallie A Marston - University of Arizona
Professor Brian Martin - University of Wollongong, Australia
Dr Janet Mather - Manchester Metropolitan University
Yassamine Mather - University of Glasgow
Dr Steve Matthews - Charles Sturt University, Australia
Professor Paul Maylam - Rhodes University, South Africa
Dr Davina Miller - University of Bradford
Dr Claire Mitchell - Queen's University Belfast
Professor Tariq Modood - University of Bristol
Professor Adrian Moore - University of Oxford
Professor SN Mukherjee - University of Sydney
Professor Nirmalangshu Mukherji - University of Delhi
Dr MM Musthafa - University of Calicut, India
Dr Karma Nabulsi - University of Oxford
Dr Camille Nakhid - Auckland University of Technology, Aotearoa New Zealand
Professor John Newsinger - Bath Spa University
Dr Kalypso Nicolaïdis - University of Oxford
Professor Christopher Norris - Cardiff University
Professor Samir Okasha - University of Bristol
Dr Douglas Pacheco - University of the South Pacific, Fiji
Dr Len Palmer - Charles Sturt University, Australia
Dr Rob Pattman - University of KwaZulu-Natal, South Africa
Dr Geraldene Peters - AUT University, Auckland, Aotearoa New Zealand
Dr Annie Potts - University of Canterbury, Aotearoa New Zealand
Dr Leonhard Praeg - Rhodes University, South Africa
Professor Mohan Rao - Jawaharlal Nehru University, New Delhi
Dr Tahmina Rashid - RMIT University, Melbourne
Professor Margaret Critchlow Rodman - York University, Toronto
Professor John E Roemer - Yale University
Professor Sheila Rowbotham - University of Manchester
Dr Tom Ryan - University of Waikato, Aotearoa New Zealand
Dr Amir Saeed - University of Sunderland
Dr Peter Sarris - University of Cambridge
Dr RK Satpathy - North-East Hill University, India
Dr Andrew Schaap - University of Melbourne
Professor Amy Schmitter - University of Alberta
Professor Phil Scraton - Queen's University Belfast
Professor Julius Sensat - University of Wisconsin, Milwaukee
Professor Steven Shaviro - Wayne State University, Detroit
Professor Avi Shlaim - University of Oxford
Dr Damien Short - Roehampton University
Professor Timothy Shortell - Brooklyn College, CUNY
Professor Udo Schuklenk - Glasgow Caledonian University
Cliff Slaughter - author and retired lecturer
Peter Smith - politics academic, NE England
Elizabeth Stanley - Victoria University of Wellington, Aotearoa New Zealand
Dr Adam Swift - University of Oxford
Professor Phil Taylor - University of Strathclyde
Dr Harriet Tenenbaum - Kingston University
Professor Colin Thain - University of Ulster
Dr Peter Thompson - University of Sheffield
Professor Hillel Ticktin - University of Glasgow
Dr Jason Toynbee - Open University
Professor Martin M Tweedale - University of Alberta
Professor Peter Vale - Rhodes University, South Africa
Dr Fleur Visser - University of Worcester
Professor Susan Weissman - St Mary's College of California
Dr Peter Wilkin - Brunel University
Professor David Wilson - University of Central England
Professor George Wolfe - Ball State University
Yvonne Wollny - Middlesex University



ACTIVISTS فعالین سیاسی


TRADE UNION فعالین اتحادیه های کارگری

Ameena Al-Rasheed
Geoff Barr
Barry Biddulph
Phil Burton-Cartledge - Socialist Party
Adrian Bonds
Jeremy Butler - Woking
Rosemary Byrne - Solidarity co-convenor
Naomi Byron - Socialist Party
David R Callaghan
Jim Carroll - Scottish Socialist Party (Ayr)
Matthew Caygill - Leeds Metropolitan University
Steve Cooke - Stockton-on-Tees
Tim Cooper - Nottingham
Pat Corcoran - Dublin
Mike Cotgreave
B Ó Curraoin - Éire
Farmarz Davar - Chicago, USA
Carey Davies - Communist Students, Sheffield
Pete Dickinson - Socialist Party
Ian Donovan - secretary, Southwark Respect (pc)
Simon Dowdeswell
Kevin Doyle - Cork
Jean-Michel Edwin
Mark Fischer
Steve Freeman
Leigh French
Borzu Fuldavand - Washington, USA
Dave Gay - Permanent Revolution
Dr Reza Ghafari - London
Ulku Guney
Nura Abdullatti Hagi - Somali Human Rights Advocacy Group, Ireland
Mike Hassibi
Teresa Hayter - writer and activist
Dr A Holberg - Germany
David Isaacson - Leeds
Amir Javaheri - Sweden
Matthew Jones
Nicholas Jones
Mehdi Kia
Ioannis Kokosalakis - Scottish Socialist Party (RCN)
Dave Landau
Carolyn Leckie - Scottish Socialist Party
Ben Lewis - Sheffield
Jim Lowe - Socialist Party (Exeter), NUT
Mhairi McAlpine - Scottish Socialist Party
Sandy McBurney
Chris McGarvie
John McLintock - Glasgow
Katherine McMahon
Anne McShane - Cork
Peter Manson
Fereydoon Mansouri - Sweden
Tariq Mehmmod
Milly Morris - West Yorkshire
Denise Morton - EC member, Scottish Socialist Party
Peter Morton - RDG/Socialist Alliance
Mojtaba Nazari
Uche Odinukwe - Socialist Workers Party, Cork
Tim Oxton - writer and activist, Colchester
John Pearson - treasurer, Democratic Socialist Alliance
Paola Ponce - Durham University
Firouzeh Rad - Netherlands
Dan Read
Nick Rogers
Nader Sadeh - Germany
Azizeh Shahmoradi
Jim Smith
Jamie Tedford, EC member, Communist Students
Dr Phil Walden
Andrew Weir - Scottish Socialist Party (RCN)
Dr Mehdi Youssefi - USA
Zhaleh - Houston, USA


Pauline Cassim - Branch rep, PCS, Hartlepool (pc)
Andrew Coates - Chair, T&G Branch 1/460
Mary Cooper - University & College Union (pc)
Des Derwin - Vice-President, Dublin Council of Trade Unions (pc)
Piers Elias - Stockton-on-Tees Unison(pc)
Tony Greenstein - Secretary, Brighton & Hove TUC Unemployed Workers Centre
Hillary Horrock - NUJ
Paul Hunt - Unison shop steward, Coventry
Ewa Jasiewicz - writer, journalist, human rights activist, and union organiser
Liz Leicester - Unison, Camden (pc)
Jim Moody - NUJ
Joe Moore - CWU, Ireland (pc)
Walton Pantland - Unite the Union (pc)
John Perry - AGS, University & College Union (pc)
Ali Pichgah - former member of Iranian oil workers Shora
Marianne Quick - branch secretary, University & College Union, Edge Hill University
Lee Rock - national secretary, PCSU Socialist Caucus
Rebecka Sawbridge - Black Students NUS
Mick Shaw - President, Fire Brigades Union



(pc = personal capacity)




Organisations sponsoring Hands Off the People of Iran

سازمانهای حامی کارزار

Campaign for a Marxist Party
Communist Party of Great Britain
Communist League - USA
Communist Students
Democratic Socialist Alliance
Green Party
Green Party, London Assembly Group
Iran Bulletin - Middle East Forum
Iranian Workers Bulletin
Irish Socialist Network
Marxistische Initiative - Germany


Movement for Socialism
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
Republican Communist Network
The Rotten Elements
Socialist Democracy (Ireland)
The Starry Plough Initiative (Ireland)
Workers Left Unity - Iran
Youth/Peasants Federation - Nepal

برچسب‌ها:


اطلاعیه مشترک
محمود صالحی چهره سرشناس جنبش کارگری همچنان در زندان است. جان انسانی مبارز و آگاه به مبارزه طبقاتی، بطور جدی در خطر است ، با تمام قوا به یاریش بشتابیم .

ما امضاء کننده گان اطلاعیه مشترک به دنبال دعوت فعالان " کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ(سوئد)، در نشست ( پنج شنبه 14 یونی 2007)، در پاسخ به دعوت کانون گرد هم آمدیم و در امر دفاع از جان محمود صالحی برای یک سلسله اقدامات مشترک مبارزاتی توافق نمودیم .
ما بر آنیم : نباید اجازه دهیم ، محمود صالحی یکی ازفعالان جسور طبقه کارگر که بشدت بیمار است و امروز در بدترین وضعیت جسمانی به بند کشیده شده است، همچنان در زندان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بماند.
ما بر آنیم:نباید اجازه داد محمود صالحی ، بیش از این جسم و جانش در معرض خطر مرگ قرار بگیرد.
باید به این وضعیت بطور همه جانبه اعتراض کرد. باید فورا دست بکار شد و برای آزادی و مداوای محمود صالحی از همه امکانات بهره گرفت .
خواست اکید ما : دفاع از آزادی بی قید وشرط و فوری محمود صالحی و یاری رسانی به کمپین مالی نجیبه صالح زاده همسر ایشان و آزادی همه زندانیان سیاسی ایران است.
در راستای تحقق خواست های مشترک مان ، ما با مراجعه به اتحادیه سراسری کارگران سوئد، احزاب و سازمانها ، نهاد های گوناگون و بر پایی میز اطلاعاتی در میدان یرن توریت و نقاط دیگر شهر ، مراجعه به رسانه ها و بر پایی شب همبستگی با محمود صالحی ، همراهی با دیگر فعالان و تقویت و پشتیبانی کمپین های موازی در سایر شهر ها و کشورها ، به هرطریق ممکنی در جهت هر چه رسا تر نمودن خواست های مشترک مان تلاش می نماییم .

برای آزادی فوری و مداوای محمود صالحی فعال جنبش کارگری با همه توان، پیش بسوی اعتراضی فوری وهماهنگ درخارج ازکشوربا مبارزان داخل کشور

کمیته اقدام مشترک برای نجات جان محمود صالحی – گوتنبرگ(سوئد)،(منتخبین نشست 14 یونی )
مینومیرانیانی – فیروزآذری – حسین مقدم – بهروزمهرآبادی – امیرجواهری
15 یونی 2007
امضا کنندگان احزاب ، سازمانها و نهاد ها :

حزب کمونیست کارگری ایران – تشکیلات گوتنبرگ
کمیته گوتنبرک حزب اتحاد کمونیسم کارگری
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست - واحد گوتنبرگ
تشکیلات حزب کمونیست ایران – حوزه گوتنبرگ
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) – واحد گوتنبرگ
اتحاد چپ کارگری – فعالین گوتنبرگ
کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ(سوئد)
کانون دفاع از آزادی بیان- گوتنبرگ (سوئد)
پاتوق کتاب اندیشه – گوتنبرگ (سوئد)
همبستگی فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد سوئد
رادیو همراه – گوتنبرگ
رادیو تلاش – گوتنبرگ
رادیو صبح شنبه با شما – گوتنبرگ
رادیو البرز – گوتنبرگ
رادیو همبستگی – گوتنبرگ
رادیو کومله – گوتنبرگ

امضاء اشخاص :

برچسب‌ها:

نوآوران




» تماس با من






پیوندها

» اعتصاب سه روزه
»راه کارگر
» ساحل شمال
» عمو کیوان
» گزارشگران
» اتحاد چپ
» دانش سرخ
» ارش
» سلام دمکرات
» اندیشیدن با پتک
»رادیو آوا
» کارگری
» 16آذر
» دیدگاه‡
» پرچم سرخ
» نشر بیدار
» آوای آشنا
» روشنگری
» سهیل
» رادیو برابری
» صمد بهرنگیŒ
» رادیو همبستگیŒ
» رادیو صدای کارگران†
» خاک†
» کارگر†
» مجید اشرف نژاد†
» الناز
» اصلاحچی
» روزمرگی
» تک روی



آخرين نوشته‌ها

 

بایگانی

وبلاگ